-
احساس...
سهشنبه 2 آذرماه سال 1389 22:11
انسانها ممکن است صدای شما را فراموش کنند. انسانها ممکن است شکل شما را فراموش کنند. انسانها حتی ممکن است خود شما را هم فراموش کنند. اما آنها هیچگاه فراموش نمیکنند شما چه احساسی را در آنها بوجود آورده اید...
-
دوستت دارم ...
شنبه 29 آبانماه سال 1389 10:30
دوستت دارم بی آنکه بدانم چرا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 آبانماه سال 1389 17:25
از تو در دلم ابدیتی ساختم ....همچون گلدان کوچک کنار اتاق....
-
ز چشمت...
سهشنبه 25 آبانماه سال 1389 23:24
ز چشمت چشم آن دارم که از چشمم نیاندازد به چشمانی که چشمانم به چشمان تو مینازد زکات چشم، چشمی سوی چشم ما کن که چشمم را بجز چشمت دگر چشمی نمی سازد ...
-
بسی...
شنبه 22 آبانماه سال 1389 22:26
بسی مستی در ان چشم سیاه است. مرا صد آفرین در هر نگاه است. تبی از بوسه ی گرم تو دارم. بر این تب آتش لب ها گواه است.
-
دلم...
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 13:29
دلم به بهانه همیشگی گریست، بگذار بگرید وبداند هرآنچه خواست همیشه نیست!
-
گر چه...
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 21:57
گر چه بیزاری زمن یکدم در آغوشم بگیر تا تن خسته ام از بوی تو جانی گیرد گر که یکبار جوابم بدهی از سر لطف دل پوسیده من رنگ جوانی گیرد. ...
-
دلم...
دوشنبه 17 آبانماه سال 1389 22:33
دلم تنگ است دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 آبانماه سال 1389 20:24
آه کاش می دانستی بعد از آن دعوت زیبا به ملاقات خودت من چه حالی دارم پلک دل باز پرید خواب را دریابم من به مهمانی دیدارِ تو می اندیشم ...
-
اون روزها...
شنبه 15 آبانماه سال 1389 20:06
اون روز وقتی بهم گفتی چقدر بهت خوش میگذره وقتایی که با منی،،، غرق شدن تو این حس چقدر واسم لذت بخش ِ که بشینم ساعتها مرور کنم همه ی لحظه های با هم بودن هامون رو.
-
بردی از یادم...
شنبه 15 آبانماه سال 1389 10:38
یادی از من نمی کنی چرا ؟ دست چین کردم نگاه تو را از بین همه آن نگاه های پر گناه و چه زیبا بود خواستن چشم های تو را چیدم از هوای نفس های بودنت در تلاطم هیاهو و آنهمه صدا پس چرا یادم نمی کنی آخر چرا ؟ دیریست تو را در هوسم تاب می دهم ازتو پر می شوم بگذار حتی کفر بگویم تو که باشی من می شوم بی خدا به گمانم ایمانم تو شدی به...
-
صد دیده...
جمعه 14 آبانماه سال 1389 22:51
صد دیده و دل، هر طرف از بهر تماشا حیران تو بودند، تو حیران که بودی؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 آبانماه سال 1389 18:48
-
من و تو...
سهشنبه 11 آبانماه سال 1389 18:40
من وتو میدانیم که به هم محتاجیم تو به احساس تماشایی لبهای پُر از حسرت من ومن از عطر نفسهای تو جان میگیرم.
-
زلف...
شنبه 8 آبانماه سال 1389 22:20
زلف پرپیچ و خمت کو تا ز هم بازش کنم بوسه بر چینش زنم با گونه ها نازش کنم
-
در این...
جمعه 7 آبانماه سال 1389 16:05
در این سکوت مهتاب صدای قدمهای عاشقت را می شنوم . من به پیچ و خم جاده ی اشکهای تو آشنایم! من بوی پیراهن نگاهت را می شناسم! زبانت را می فهمم. قلبت را می خوانم. من تو را می شناسم!!!
-
اگر...
پنجشنبه 6 آبانماه سال 1389 22:28
اگر در زندگی به ناگاه یکی از سیم های سازت پاره شد آهنگ زندگی را آنچنان ادامه بده که هیچ کس نداند بر تو چه گذشت...
-
بغض...
جمعه 30 مهرماه سال 1389 20:59
خدایا قربون بزرگیت.. امشب خیلی دلم گرفته. بغض داره خفم میکنه.
-
جمعه
جمعه 30 مهرماه سال 1389 20:43
غروب جمعه که می شود ترس برم می دارد... نکند من باعث نیامدنت بودم...
-
ای خدا...
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 11:17
ای خدا... یه دنیا دلم گرفته
-
هرگاه...
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 23:20
هرگاه مرا دوست نداشتی فریاد مکن آهسته در گوشم بگو تا بمیرم
-
***
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 13:39
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی دانی چه زمان دین و دلم دزدیدی آن لحظه که دزدیده نگاهم کردی گر طبیبانه بیایی بر سر بالینم به دو عالم ندهم لذت بیماری را
-
***...***
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 00:21
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش ولی آهسته میگویم الهی بی اثر باشد
-
کاش...
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 00:15
کاش میشد طرح چشمت را بر اقیانوس هند ریخت تاخیره در آسمان بنگری و هوش از سر خدا بربایی
-
سیه چرده...
شنبه 24 مهرماه سال 1389 23:59
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی او سلیمان زمان است که خاتم با اوست روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست خال مشکین که بدان عارض گندمگون است سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران چه کنم با دل...
-
دلم تنگه...
شنبه 24 مهرماه سال 1389 17:48
دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست...
-
بی همگان...
شنبه 24 مهرماه سال 1389 17:21
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 مهرماه سال 1389 10:35
کدوم حرفا و تصورات؟؟؟؟
-
سخن عشق...
جمعه 23 مهرماه سال 1389 19:53
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالـم بازگویم که عیانست چه حاجت به بیانم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 23:55