عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
درباره من
منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه
تاسکوت هر شب من با هجومت روبرو شه
بی هوا بدون مقصد سوی طوفان تو میرم
منو درگیر خودت کن تا که آرامش بگیرم
ادامه...
درود بر شما دوست عزیز: من در وبلاگم مطلب کوتاهی درباره منع قربانی کردن حیوانات و منع مسکرات در دین زرتشت نوشتم لطفا" اگر مایل هستید آن مطالب را بخوانید و با دیدگاه خود آن را کامل کنید. با تشکر از شما دوست عزیز
دیشب نشستم و فکر کردم و این بیت رو به زبون آوردم خودم ها..مال کسی نیست.نه فکر کنی از کسی دزدیدم ها. الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها _____ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
سلام آجی برات یه جمله قشنگ انتخاب کردم ببین قشنگه اگر روزی دشمن پیدا کردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی! اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد
درد من تنهایی نیست؛ بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت؛ بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب... این حماقت را حکمت خداوند می نامند . (ماهاتما گاندی)
سلام
من
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآ
پپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپ
ممممممممممممممممممممممممممممممم
آآآآآآآآآآآآآآآپپپپپپپپپپپپپپپپپممممممممم
درود بر شما دوست عزیز:
من در وبلاگم مطلب کوتاهی درباره منع قربانی کردن حیوانات و منع مسکرات در دین زرتشت نوشتم لطفا" اگر مایل هستید آن مطالب را بخوانید و با دیدگاه خود آن را کامل کنید.
با تشکر از شما دوست عزیز
دیشب نشستم و فکر کردم و این بیت رو به زبون آوردم خودم ها..مال کسی نیست.نه فکر کنی از کسی دزدیدم ها.
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها _____ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
سلام آجی
برات یه جمله قشنگ انتخاب کردم
ببین قشنگه
اگر روزی دشمن پیدا کردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی!
اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند!
اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست!
اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد
درد من تنهایی نیست؛ بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت؛ بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب... این حماقت را حکمت خداوند می نامند . (ماهاتما گاندی)
صدف جان من در کنار دریای غم افتاده ام ولی وبلاگتو دوست دارم .
با رفتن او حسرت دیدار به جا ماند
یک قلب ترک خورده تبدار به جا ماند
در قالب یخ بسته احساس درونم
یک درد دل ساده و بیمار به جا ماند
من با نفس آینه ها زیسته بودم
با رفتن او چشم گوهر بار به جا ماند
دستی که تکان خورد خداحافظی اش بود
تنها اثر رفتنش این بار به جا ماند
تا آمدم از کوچه صدایش کنم او رفت
دستان گره خورده به دیوار به جا ماند
با رفتن او، رفتن او تا ابدیت
یک قلب ترک خورده تبدار به جا ماند
سلام...وبلاگ قشنگی داری.
خوشحال میشم بهم سر بزنی.با چه اسمی بلینکمت؟
البته اگه می خوای.
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم