عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ق.ظ

وقتی تنها شدی بدون که خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش...

کاش برای حرف زدن

نیازی به صحبت کردن نداشتیم

کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود

کاش قلبها در چهره بود

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد

و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم

تنها چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ق.ظ

می‌روی سفر، برو، ولی
زود برنگرد
مثل آن پرنده باش
آن پرنده که رو به نور کرد
می‌روی، ولی به ما بگو
راه این سفر چه جوری است؟
از دم حیاط خانه‌ات
تا حیاط خلوت خدا
چند سال نوری است؟!
راستی چرا مسیر این سفر
روی نقشه نیست؟
شاید اسم این سفر که می‌روی
زندگی‌ست!


تقدیم به عزیز تازه سفر کرده ام

نرسیا چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:27 ب.ظ http://nersiya.blogsky.com

عشق=غم=تنهایی

توحید چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ب.ظ http://the-way.blogsky.com

زندگی خالی نیست
مهربانی هست
سیب هست
ایمان هست
اری تا شقایق هست زندگی باید کرد
در دل من چیزیست مثل یک بیشه نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت بروم تاسر کوه
دورها اوایی است که مرا می خواند
سهراب سپهری

پویا پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:13 ب.ظ

آره حق با تو.
استقلالی هستی.............نه نه تو که نیستی

پویا پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ

نه بابا.راستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پویا پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ب.ظ

آره معلومه خب باید بدونم که در مورد چی باسشه.خوب باشه بنویس آبادان برزیلته.............
یا دختر آبودانی بی قراره ..........عاشق شده و خبر نداره

عباس پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ب.ظ

گر جفای روزگار تکه کند دل ما را....روی هر تکه نویسم اسم زیبای تو را

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد