عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

آرامشت...


دِلــهُــره هــایَــت را بــه بــاد بــده

ایـنــجــا دلــیــســت

کــه بَــرای آرامِــشَــت دســتــی بــه آسِـمـان دارد.

رضا کاظمی...


بیا با هم حرف بزنیم

مثل خورشید با گل آفتاب‌گردان

تو بگویی وُ

من دورت بگردم!

چشمانت...


...בَمِ چِشم هایَت گَرم...
با آטּ בوستَت בارَم هاى عاشِقانه اش 
اززیرزبانت ڪه نمى تواטּ פـرفى ڪشیـב

رضا کاظمی...


می‌آیی

خانه روشن می‌شود

می‌روی

خانه خراب.

 

به رعد و برق می‌مانی مگر؟!


اگر آیی...


اگر آیی به جانت وا نوازم

وگر نایی ز هجرانت گدازم

بیا دردی که داری بر دلم نه

بمیرم یا بسوزم یا بسازم