عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

پرواز ...

گفتیـ  دوستتـ  دارمـ

و منـ  بهـ  خیابانـ رفتمـ !

فضایـ  اتاقـ  برایـ  پرواز کافیـ  نبود ...

نظرات 4 + ارسال نظر
امید شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:48 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

چرا خیابان؟
صدف جان! می رفتید به دشت و باغ و گلستان

* شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ

بسیار زیباست قالب وبلاگت صدف خانمی

خیابان و روز بارانی چه زیباتر از خیابان عادیست

ممنون قشنگ.
چشمای شما زیبا میبینه.

وای اسم بارون و خیابانه بارونی رو نیار که دیونشم.

* یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:22 ق.ظ

گر مجنونم و صحرای جنون جای من است ، لیک دیوانه تر از من دل شیدای من است

* یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ق.ظ

شکستنی ترین

جنس ِ

آشپزخانه...

.... مادرم بود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد