عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

عیــــــــد...

عید است ولی بدون او غم داریم   

 عاشق شده ایم و عشق را کم داریم

ای کاش که این عید ظهورش برسد 

 اینگونه هزار عیــــد بــا هم داریم



نظرات 1 + ارسال نظر
تنها جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:02 ق.ظ

از درد خسته باشم تا کی صبور یاشم
در آرزوی وصلت جان است و دل روانه

بر عاشقان نظرکن ای منتهای خوبی
از روی نازنینت دل را تو کن نشانه

از چشم دل نوازت وز نور جان فزایت
مدهوش و بی قرارم باقی همه بهانه

در سینه شقایق عطرتو می تراود
در لوح جان عشاق نام تو جاودانه

تا بگذری از اینجا ای وای بر دل ما
چون خاک زیر پایت برخیزم از میانه“

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد