عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

احمد شاملو...

کیستی که من

این گونه

به اعتماد

نام خود را

با تو می گویم،

کلید خانه ام را

در دستت می گذارم،

نان شادیهایم را

با تو قسمت می کنم،

به کنارت می نشینم و بر زانوی تو

این چنین آرام

به خواب می روم؟

کیستی که من

این گونه به جد

در دیار رویاهای خویش

با تو درنگ می کنم؟ 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ب.ظ

کودکی، دخترکی موقع خواب

سخت پاپیچ پدر بود و از او میپرسید

:

پدر، زندگی یعنی چه؟

پدرش از سر بیمیلی گفت

:

زندگی یعنی عشق

دخترک با دل پر شور گفت

:

عشق را معنی کن

پدرش داد جواب

:

بوسۀ گرم تو بر گونۀ من

دخترک خنده بر آورد ز شوق

زآن پس گفت

پدر، عشق اگر بوسه بود

بوسه هایم همه تقدیم تو باد

* سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:34 ب.ظ



زندگی قصه تلخیست که از آغاز است ....

****
سپاس چشم هایی را

که به یاد تو به خواب می روند

****

لحظه ها عریانند

به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز

آوا چشم آبی دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ق.ظ http://gfffff.blogfa. com

ای یادم رفت عزیزم با تبادل لینک چطوری؟؟
اگه راضی بودی خبرم کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد