عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

آغوشت...


آغوشت میتواند قشنگترین سرخط خبرها باشد !
وقتی تو میتوانی قشنگ ترین تیتر زندگی من باشی . . .

غرور من...


من غرورم را از سرراه نیاورده ام

که هر چه دلت خواست با آن بکنی!

غرور من اگر بشکند...

با تکه هایش..

شاهرگ زندگی تو را خواهد زد.


قطارها...


قطارها بیهوده میپرسند 
چی ؟ چی ؟
نمی دانند در انتهای ریل ها
 هیچکس و هیچ چیز در انتظارشان نیست …
 

من...


من شیفته ی میزهای کوچک کافه ای هستم

که بهانه نزدیک تر نشستن مان می‌شود…

و من …

روبه روی تو …

می‌توانم تمام شعر‌های نگفته دنیا را یک جا بگویم

تاخیر نوشت...


پ مثل پناه پ مثل پدر.......همانکه نبودنش مرگ غرورمان را رقم زده و جای

خالی اش  بار اندوه بر سرمان هوار میکشد کاش ماهم پدر داشتیم تا بجای

خیرات هدیه میخریدیم و به جای روزت مبارک پدر نمیگفتیم :روحت شاد پدر

شادی روح همه ی پدران آسمان....صلوات