توی آسانسور وایساده بودم یه دُخــــتــَـــره هم اومَــد تــو !
اول ساکت بود ، بعد گفت : چطوری ؟
گفتم : الـحـمـدلله
یه نگاهی به من کردو هندزفری شو جابجا کرد ، معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه
هیچی دیگه منم تسبیح رو از تو جـیـبـم در آوردم ادامـه دادم :
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله