چشم هایم را میبندم
ظاهر میشوی.
پشت پلک هایم مگر
اتاق ظهور عکس های توست!؟
رضا کاظمی
قلک خاطراتم را
شکستم
جز سکه ی نگاه توام
هیچ باوری نبود
باور دار
مهرجردی
به هر طرف می چرخد
تو را می بیند
آفتاب گردانی که خورشید هم
حسرت سرگردانی اش را می کشد!
سر رفته ام از بی قراری...
قرار من کجاست؟؟