عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
درباره من
منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه
تاسکوت هر شب من با هجومت روبرو شه
بی هوا بدون مقصد سوی طوفان تو میرم
منو درگیر خودت کن تا که آرامش بگیرم
ادامه...
یک سیب وقتی از درخت چیده وجدا شد دیگر قابل بازگشت نیست و درخت اورا نمی پذیرد حتی اگر تمام عالم و آدم دست به دست هم داده تا رابطه آن را با درخت برقرار کنند امکان پذیر نخواهد بود
“منحنی قامتم تابع ابروی توست
خط مجانب بر آن طـرّۀ گیسوی توست”
یک سیب وقتی از درخت چیده وجدا شد دیگر قابل بازگشت نیست و درخت اورا نمی پذیرد حتی اگر تمام عالم و آدم دست به دست هم داده تا رابطه آن را با درخت برقرار کنند امکان پذیر نخواهد بود
منظور/؟؟
واضح تر بگو جانم؟؟
انشالله