آن بوسه را به خاطر داری ؟
همان که از برخورد لبهامان پدید آمد
که از سوی من ناخواسته بود
و از سوی تو خواستنی
به خاطر داریَش ؟
همان یک لحظه وجودم را آتش زد
هنوز که هنوز است
قلبم دارد میسوزد
ولی
خدا را شکر
به گمانم قلب تو سالم مانده
چه خبر ازدل تو....؟
نفسش مثل نفسهای دل کوچک من میگیرد...؟
یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد...؟
چه خبر از دل تو....؟
دل مغرور تو هم مثل دل عاشق من میگیرد....؟مثل رویای رسیدن به خدا....
همه شب تا به افق.
دل من نیز به آزادگی قلب تو
..........پر میگیرد