عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

مردم عجیبی داریم والا...


توی آسانسور وایساده بودم یه دُخــــتــَـــره هم اومَــد تــو !
اول ساکت بود ، بعد گفت : چطوری ؟
گفتم : الـحـمـدلله
یه نگاهی به من کردو هندزفری شو جابجا کرد ، معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه
هیچی دیگه منم تسبیح رو از تو جـیـبـم در آوردم ادامـه دادم :
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله

نظرات 3 + ارسال نظر
تنها شنبه 22 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 07:52 ق.ظ

زمستان را باور نکن !

هوا " بی دوست " ...

سردتر از این حرفهاست !!!

تنها شنبه 22 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 07:53 ق.ظ

احتیاجی به تسبیح نیست !

دستانت را که به من بدهی ...

با حس انگشتانت ؛

ذکر " دوست داشتن " می گویم ...

کاوه شنبه 22 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 07:56 ق.ظ

برای همه خوب باش !

آنکه فهمید ؛

همیشه کنارت خواهد ماند ...

و آنکس که نفهمید ؛

روزی دلش برای خوبیهایت تنگ می شود !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد