عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

رضا کاظمی...


غوّاص که نیستم

به اعماق دعوت‌اَم می‌کنی.

من

به همین نشستنْ کنارِ ساحلِ چشم‌هاتْ قانع‌اَم!

نظرات 4 + ارسال نظر
تنها سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:48 ب.ظ

مانده ام خیره به راه
نه مرا پای گریز
نه مرا تاب نگاه!

با خیالت هم خوشم

* سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 05:07 ب.ظ

با خیالت.. حتی با خیالت ..

لبخند هست ، شادی هست ، بوسه هست ، و آغوشی هست که من در آرامش آن هر شب به خواب میروم..

با خیالت "عشق" هست..

برای حس خوشبختی حتی خیالت کافیست..

کاوه یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 05:38 ب.ظ

ای آخرین ستاره که با تاخیر آمده ای
من دیر آمدم ، تو چرا دیر پذیرفتیم ؟

تنها سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:15 ق.ظ

تو را آنقدر می خواستم که گل می خواست باران را

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد