عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

تـــــو...

عاشـــق اســمم میـشوم

وقـتی...

تــــو، صدایــم می زنـــی...

نظرات 1 + ارسال نظر
کاوه دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:03 ق.ظ

تا که یک روز تو رسیدی

توی قلبم پا گذاشتی

غصه های عاشقی رو

تو وجودم جا گذاشتی

زیر رگبار نگاهت من دلم انگار

زیر و رو شد

برای داشتن عشقت

همه جونم آرزو شد

تو نفس کشیدی انگار

نفسم برید تو سینه

ابر و بادو دریا گفتن

حس عاشقی همینه

عاشق این ترانه ی سیاوشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد