عاشـــق اســمم میـشوم
وقـتی...
تــــو، صدایــم می زنـــی...
تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی زیر رگبار نگاهت من دلم انگار زیر و رو شد برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد تو نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه ابر و بادو دریا گفتن حس عاشقی همینه
عاشق این ترانه ی سیاوشم.
تا که یک روز تو رسیدی
توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو
تو وجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت من دلم انگار
زیر و رو شد
برای داشتن عشقت
همه جونم آرزو شد
تو نفس کشیدی انگار
نفسم برید تو سینه
ابر و بادو دریا گفتن
حس عاشقی همینه
عاشق این ترانه ی سیاوشم.