عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
درباره من
منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه
تاسکوت هر شب من با هجومت روبرو شه
بی هوا بدون مقصد سوی طوفان تو میرم
منو درگیر خودت کن تا که آرامش بگیرم
ادامه...
تو از تبار مردمان ساده ای که از تو می شود ز پاکی زلال قصه ها شنید و با تو می شود به انتهای قله های دور دست رسید تو از صداقت تمام قلب های پاک و از صفای هب و از اصالت تمام عشق های بی غروب تو از قبیله صفا و پاکی و نجابتی تمام عمر می شود ز خستگی نگفت و با تومی شود به شب اگر چه تیره و طویل و بی طلوع نشست و لحظه ها نخفت تمام عمر می شود ز آرزو سخن نگفت . . .
نمی نویسه سیستمم .. ای وای چه ....
گنبد دوار ما" هر هِرَمش خاطره ای خوشگوار" بر گذر روزگار.
زنده بودن را برای با تو بودن دوست دارم ...
والله جهنم خیلی ترسناکه
گفتن این حرف خیلی جرات میخاد
تو از تبار مردمان ساده ای
که از تو می شود ز پاکی زلال قصه ها شنید
و با تو می شود به انتهای قله های دور دست رسید
تو از صداقت تمام قلب های پاک و از صفای هب
و از اصالت تمام عشق های بی غروب
تو از قبیله صفا و پاکی و نجابتی
تمام عمر می شود ز خستگی نگفت
و با تومی شود به شب اگر چه تیره و طویل و بی طلوع نشست
و لحظه ها نخفت
تمام عمر می شود
ز آرزو سخن نگفت . . .
چقدر با فکر تو آرامش زندگی من تکمیله...
سزامـــِ
این تنهایی سزامــِ
که تک تک لحظه هامو
تنــ ـهـ ـ ــا
سر کنم...