عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

بدون تــــــــــــــو...

نفس نمی کشد هوا

قدم نمی زند زمین

سکوت می کند غزل

بدون تو فقط همین!!!!!!!!!

نظرات 6 + ارسال نظر
تنها پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ق.ظ

منو تنها نزار - صدفم همیشه چشم به راه زیبایی های وبلاگتم

چشم قربان.

* پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ق.ظ

اگه منظور واقعی شما یــــــارت باشه که بهت بگـــــــــــــــم بدون او ارزش نداره که توی زمین و آسمون نفـــــــــــــــــس کشید .

عــــــــــــزیزم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ق.ظ

چشمام شب رو دارند می بینند ..

قلبم وجود عزیزی رو در خودش با عشق قبول کرده...

تنم احساس لطیفی را در کنار خودش لمس میکنه ....

و صدای قشنگی را در گوش خود میشنود که دارد با او به آرامی صحبت میکند .....

و مرا به آرام سخن گفتن دعوت میکند تا آرامش خود را کامل کند چون در کنارش میخواهد بخوابد ......


؛ وای چه سکوتی و چه آرامشه رویایی ولی ای کاش همیشه پا برجا بود واسه ی همه ی لحظات زندگی ؛

امید یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:17 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

بدون تو دنیا انگار ایستاده است

سلام صدف بانو! خوبی؟

سلام.
ممنون خوبم.

* یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:23 ب.ظ

نمی دانم این لحظه ها ست که تکرای میشود یا من ....

روحم خسته است و قلبم بیشتر ....

؛ ای قلب بی شرم تند مکوب ؛

[ بدون نام ] یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ب.ظ

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد