عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

نفس می کشم نبودنت را...

نفس می کشم نبودنت را

نیستی

هوای بوی تنت را کرده ام

می دانی

پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است

تو نیستی

آسمان بی معنیست

حتی آسمان پر ستاره

و باران

مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد

تو نیستی

و من چتر می خواهم ...

هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...

خودم را به هزار راه میزنم

به هزار کوچه

به هزار در

نکند یاد آغوشت بیفتم ...

نظرات 13 + ارسال نظر
سعید دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:45 ق.ظ

متن قشنگی بود

* دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ق.ظ

" نیستی کنارم ... هستی هر لحظه در یادم "

اینو بدون که سخترین لحظات دور شدن لحظات و ساعتهای اولیه است و چون قرار خوش باشیم هرجا که هستی خوش و شاد باش
عزیزم

امید سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

سنگین بود
حالا کی هست این بنده خدا ؟

چرا قالب نظراتت شکلک نداره؟

تنها به معنای واقعی سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ب.ظ

باران اگر لج نکند

تا آفتاب راه زیادی نیست...


درست مثل مزرعه ای که محصولش را ملخ ها خورده اند، دیگر نگران داس ها نیستم....

تنها سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:36 ب.ظ

تنها با خودش می گوید....

با خبر باشید ،

او هنوز پیاده در حال طی مسیر است ....

به استقبالش نروید،

تنهایی برایش ، بهتر است.

چون اون کسی که باید باشد در کنارش نیست.

خیلی زیبا بود.

تنها چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ب.ظ

تو

سیب سبز

کدامین بهشت گمشده ای ؟

که باز با تو میشکند توبه ی آدم

* چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ب.ظ

گذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های تو ام بیشتر بخند

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب

"فریدون مشیری"

* جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ق.ظ

سلام صدف بانو
خبری ازت نیست نکنه خسته شدی از دوستان وبلاگیت
البته اگه اینطور باشه بهت حق میدم چون دوستانی هستیم مثل رهگذر و میتونی مثل من فصل دوستیشون که تموم شد اونها رو عوض کنی آخه تنوع واقعاْ لازمه توی همه چیز و بقول معروف آب هم با اون همه پاکی و زلالیش یکجا که بمونه گندیده میشه و بو میکنه .


هرجاکه هستی و خواهی بود سربلند و موفق باشی

* یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:35 ق.ظ

پس از تو مرا حیاتی نیست

توانی نیست

ماندن و خواندن هجو است

پس از تو (F) را بهانه ای نیست برای سرودن

و حرفی نیست برای گفتن!!

* یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:45 ب.ظ

شیشه ی عطر بهار

لب دیوار شکست

و هوار پر شد از بوی وجودت

دیدنش آسان است

سخت آن است نبینی او را......

* یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ب.ظ

دیگه حوصله ی نبودنت رو توی وبلاگ ندارم صدف جان
بابا سری بزن احوالی از دوستانت بپرس ... حداقل بگو چرا از نیمه شعبان تا حال نیستی تو که ما رو نیمه عمر کردی خوش معرفت .

به هر حال ما هم نظر نمیزاریم تا .......

موقع درس و مشق که نیست .بیشتر به سفر میخونه که نباشی
نکنه رفتی اروپا یا شاید هم ماه عسل.

ماه عسل رو خوب اومدی...

سیما یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:22 ب.ظ

سلام. بندری هستی

سلام جانم.
خیر بندری نیستم.

راستی شما؟؟؟؟

سام سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:32 ق.ظ http://greedy.blogsky.com/

سلام

نفس می کشم نبودنت را
نیستی
هوای بوی تنت را کرده ام...

مرسی مطلب قشنگی بود
شاد باشین

یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد