عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

بـــایـــــــد....

باید کسی باشد
که هروقت بار تنهاییت سنگین شد
هر وقت کمر کلماتت شکست
هر وقت واژه هایت لال شدند
بیاید بنشیند مقابل چشم هایت
و تو زل بزنی به خودت
که جاری شده ای میان چشم هایش

نظرات 5 + ارسال نظر
عسلی سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:29 ق.ظ http://poriyaandasal.blogfa.com

اپــــــــ م

تنها سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ب.ظ


حس میکنم مال تو هستم تقدیم به نیلوفر


از صدف بانو میخوام با اون پست محترم بنام نیلوفر واسم کنار بیاد آخه میخوام از تنهایی دربیام

جــــاااااااااااااان!!!

تنها سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ

صدف جان
“دستمو بگیر، کمکم کن“


من ازت میخوام تا که کوله ام را بر شانه های تو بگذارم…

طلا چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ق.ظ http://eshghtokhali.blogfa.com

سلام گلم
خوبی؟؟
اما کسی نیست

امید چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:28 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

آنگاه از چشمهای سیالش جاری شوی مثل آب
روی گونه های گرمش ذوب شوی و فنا شوی
تا بداند همیشه چشمانی مشتاق تماشایش هست
مشتاق و بارنی مثل آسمان ابری


زیبا نویس هستید و با اهنگین می نویسید
لذتی خاصی در بیانتان هست
تبریک میگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد