عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

چارلی چاپلین...

آموخته ام … که مهم نیست زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه مااحتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم..

نظرات 6 + ارسال نظر
* پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:36 ب.ظ

آنقدر برای تو بوده ام


که دیگر من
برایم غریبه است


من

به لبخند تو خوشم

به لبخند تو دلبندم

و به لبخند تو امیدوار ...


[ بدون نام ] پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ

تو روز های ابری گل های آفتابگردون بلاتکلیفن!

مثل روز های که من بی تو می گذرانم.



هنوزم شبا دوست دارم عروس ماه عسلم رو بغل کنمو بخوابم

ولی چون روزگارش غریب است نمی تونم .....



* پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ب.ظ

چه آرامشی داره تکیه دادن به دیوار لطف تن یار ُ یاری که با تمام وجود خواهانت باشه ....

چه حس خوبیه ُ این که تو با من هستی

تنها پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:06 ب.ظ



کلامی که هنگام سکوت درنگاهها می چرخد و در حجم بزرگ زمان شناور می ماند..

" دوستت دارم است "

همچون یک پنجره که تمام شب را در انتظار خورشید به آسمان خیره می ماند


"صدف من و تنهای تو"

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:15 ب.ظ

بهار عمرم با اومدنش از راه رسید .چه انتظار خوبی بود ....


تو یعنی چتری از احساس برای قلب بارانی من....


مرگ من لحظه ایست که گلم را دیگری بوسد در جلوی چشمم ....

* پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:18 ب.ظ


دلم میخواد بیام پیشت

بذارم سر روی دوشت

بگم میمیرم از عشقت

برم گم شم تو اغوشت


فدای تو مهربون صدف جان بانوی خوش سلیقه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد