عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

دوستت دارم...

می خواهم از تو بگویم

بی آن که در جستجوی قافیه باشم

و بی آن که حتی در جستجوی واژه ها باشم

در این شب

می خواهم از تو بگویم

از تو که عاشقانه دوستت دارم و می دانم که دوستم داری

با ساده ترین کلمات

همراه با همین اشکی که دارد می غلتد و فرو می افتد

می خواهم بگویم دوستت دارم

امشب نه می خواهم برایت از آسمان خورشید بیاورم

نه می خواهم ستاره ها را برایت بچینم

و نه می خواهم به شهر آرزوها و رؤیاها بروم

فقط ساده و با صداقت

همراه با شاهدی صادق

از اعماق جانی سوخته

با چشمانی بارانی

می خواهم بگویم دوستت دارم

و می خواهم بگویم این نه سخنی است که تنها بر زبان آید

من تقدس عشقت را

بر کرامت وجودم نشانده ام

و اگر سراسر وجودم زبان باشد

یکسره خواهد گفت:

دوستت دارم

نظرات 2 + ارسال نظر
تنها شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:02 ق.ظ

عشق یعنی شب نشینی با خدا. گفتگو با ناله اما بی صدا.عشق پرتاب گلی از سوی دوست هر کجا باشد دلم همراه اوست.

علی شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ب.ظ http://www.togan.blogfa.com

سلام صدف جون.
ممنون از اینکه نظرتو بیان کردی!
من لینکت کردم .چون سرم شلوغه انشاالله بهت سر میزنم.
فعلا بای.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد