عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

ع ش ق ...

عشق یعنی خواندن از چشمان او ؛   حرفهای دل بدون گفتگو  

نظرات 2 + ارسال نظر
به : ملکه ی ماه و اب چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:55 ب.ظ

بنام عشق،به یاد عشق،برای عشق
بنام عاشقی که فانوس قلبش طنین عشق می نوازد
تقدیم به عشقها و آرزوها وامیدها و انتظارها
به کسانی که عذاب می کشند و از عذاب عشق لذت می برند
تقدیم به اشکهای سوزان و خنده های ناپیدا
به فنا شده هاوتباه شده ها
و سرانجام تقدیم به کسانی که چون اقیانوس ظاهری آرام و باطنی شوریده دارند
فریاد برآوردم چه کسی همدم من می شود تا تنهاییم را با او قسمت کنم؟فقط سکوت بود و سکوت و ازآن زمان ، تنهاییم را با سکوت قسمت می کنم،امشب وجود خسته و پاییزی دلم احساس می شود.دلم غمگین است و جای خالی لحظه ها جان می سپارند و می میرند،لحظه هایم پر شده از احساس مرگ و تنهایی و سکوت

تنها چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:03 ب.ظ

دستهـــای تو به ماه

و چشمهـــای من به تو

نمی رسند

تنهــا

سرنوشت رویاهایمان یکی شده




و چشمانت رازِ آتش است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد