عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

یک بار...

یک بار خواب دیدن تو به تمام عمر می ارزد 

پس نگو رویای دور از دسترس خوش نیست 

قبول ندارم 

گرچه جسم به ظاهر خسته است اما دل دریاییست 

تاب و توانش بیش از اینهاست 

دوستت دارم 

و تاوان آن هر چه باشد، باشد  

دوستت خواهم داشت بیشتر از دیروز 

باکی ندارم از هیچ و هرکس که تو رادارم.

نظرات 3 + ارسال نظر
فرهاد یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:28 ب.ظ http://malcolmx.blogsky.com

سلام

قشنگ بود. شعر از خودتون هست؟

سلام دوست عزیز.
نه شعر از خودم نیست.

تنها دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ق.ظ

دوست خوش سلیقه ما چنان در انتخابش ظرافت داره که چشم دل به دین و خواندن مطالش دچار ؛عشق و مستی؛ میشه.

ای دوست ؟ دوست دارم بدونم عشق و مستی رو یک عاشق میتواند در یک لحظه احساس کند ؟

تنها دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ق.ظ

آمدی ، چه صادقانه آمدی ، مرا عاشق کردی ...
آمدی ، چه عاشقانه آمدی ، مرا دیوانه کردی ...
چه زیبا آمدی و لحظه های پر از غم زندگی ام را عاشقانه کردی!


دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد