و میدانم تو مرا دوست داری اما من نگاه تو را
که در چهارراه زمان به هیچ گدای خوش پوشی
نمی فروشی را دوست دارم..
زندگی تنها یک خیابان نیست که سر همه چارراههای آن چراغ راهنما گذاشته باشند و جایی مخصوص عابر پیاده خط کشی کرده باشند. زیرا بعضی از قسمتهای زندگی اصلاً آسفالت نشده است. بلکه جادهای است سنگلاخ و پرپیچ و خم و پر از دره و پرتگاه. زیرا در بعضی از قسمتهای زندگی اصلاً جادهای پیدا نیست. زیرا در بعضی از راهها فقط یک جای پا، جاده را نشان میدهد. زیرا در بعضی از جاها حتی جای پایی هم پیدا نیست . و ما اولین رهگذر آن راه هستیم. که جای پای ما جاده را میسازد. زیرا در بعضی از قسمتهای زندگی اصلاً راه عبور نیست. بلکه کوهی است که باید با چنگ و دندان از صخرههای سخت و عمودی آن بالا رفت. در چنین چارراههایی هیچ چراغ راهنمایی نیست، به جز چراغی که در دلهای ما روشن است.
زندگی تنها یک خیابان نیست که سر همه چارراههای آن چراغ راهنما گذاشته باشند و جایی مخصوص عابر پیاده خط کشی کرده باشند.
زیرا بعضی از قسمتهای زندگی اصلاً آسفالت نشده است. بلکه جادهای است سنگلاخ و پرپیچ و خم و پر از دره و پرتگاه.
زیرا در بعضی از قسمتهای زندگی اصلاً جادهای پیدا نیست.
زیرا در بعضی از راهها فقط یک جای پا، جاده را نشان میدهد.
زیرا در بعضی از جاها حتی جای پایی هم پیدا نیست . و ما اولین رهگذر آن راه هستیم. که جای پای ما جاده را میسازد.
زیرا در بعضی از قسمتهای زندگی اصلاً راه عبور نیست. بلکه کوهی است که باید با چنگ و دندان از صخرههای سخت و عمودی آن بالا رفت.
در چنین چارراههایی هیچ چراغ راهنمایی نیست، به جز چراغی که در دلهای ما روشن است.