عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

در دلم...

در دلـــم یاد تو امشب عشـــق داری میکند

اشک چشمان با دلم شب زنده داری میکند


یاد تــــو امشب میـان واژه های شعــــر من
این قلــــم با قلب من بس راز داری می کند  

ای دریغا چشمه چشمان من خشکیــد و تو
گـــــریه ات بذر غـــمم را ابیـــاری می کنــد 


هیچ کس امشب به شعرم جامه غم را ندید
این دلــم در سینه گاهی بی قراری می کند 


با تو امشب تا خدا پر میکشــم از بی کسی
عشق در قلبم به یادت جان سپاری می کند


نظرات 1 + ارسال نظر
تنها جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ق.ظ

عشق را با آب چشم و شیره ی جان می نویسم
زیر باران می نشینم زیر باران می نویـسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد